2فیلم فروش متوسطی دارند و بقیه آثار روی پرده هم کارکرد قابل توجهی در گیشه ندارند. «سعادتآباد» همچنان در صدر جدول گیشه قرار دارد. این فیلم با گذشت 46روز از اکرانش به مرز 900میلیون تومان فروش رسید. ملودرام پرتنش مازیار میری که با واکنشهای متفاوتی مواجه شده از معدود فیلمهای روی پرده است که به طبقه متوسط شهری میپردازد و شاید به همین دلیل بیشتر از بقیه فیلمها با استقبال تماشاگر مواجه شده است ضمن اینکه نباید ترکیب خوب بازیگران سعادتآباد را نیز فراموش کرد.
«یه حبه قند» نیز که چند هفتهای است فروش روزانهاش افزایش یافته دومین فیلم پرفروش اکران پاییزی سینماهاست. لقب ستایششدهترین فیلم سال را میتوان برازنده این ساخته رضا میرکریمی دانست. موج نقدهای مثبتی که درباره یه حبه قند نوشته شد حتی در مورد فیلم «جدایی نادر از سیمین» نیز که جزو آثار محبوب منتقدان بود، چنین پرشمار نبود. البته چند نقد منفی هم بر فیلم نوشته شد که میان انبوه ستایشنامهها به چشم نیامد. تبلیغات مناسب نیز که کاملا همسو با فیلم بود باعث شد تا اثری که داستانی برای تعریفکردن ندارد و جز رضا کیانیان، بازیگر چهرهای نیز در آن به چشم نمیخورد، در طول 46روز اکران، 864میلیون تومان بفروشد؛ فروشی که بدون رعایتکردن هیچ کدام از فرمولهای سینمای تجاری به دست آمده است.
از سوی دیگر فیلمی چون «پرتقال خونی» که کاملا با رعایت قواعد موفقیت در گیشه ساخت شده، به فروش متوسطی دست یافته است. سیروس الوند کارگردان کهنهکار پرتقالخونی در آخرین ساخته سینماییاش کوشیده تا براساس داستانی کلیشهای فیلمی جذاب و تماشاگرپسند بسازد. مشکل اصلی پرتقالخونی فیلمنامه ضعیفش است که در آن نه شخصیتها به خوبی پرداخته شدهاند و نه گرههای داستانی در جای درست خود قرار گرفتهاند وگرنه کارگردانی الوند حرفهای و قابل قبول است. پرتقالخونی یک مثلث عشقی را دستمایه قرار داده که در سالهای نهچندان دور مورد توجه تماشاگر قرار میگرفت ولی چند سالی است که مخاطب رغبت چندانی به تماشای چنین آثاری نشان نمیدهد. پرتقال خونی پس از 32روز اکران به رقمی نزدیک به 380میلیون تومان دست یافته است.
«پیتزا مخلوط» نیز با فروش روزانه نزدیک به پرتقال خونی پس از 18روز نمایش، به مرز 210میلیون تومان فروش رسیده است؛ فیلمی که اثری کمدی، آن هم از نوع سخیفش است و مجید صالحی، علی صادقی، مهران غفوریان و لیلا اوتادی در آن نقشآفرینی میکنند.
«راه آبی ابریشم» نیز که در هفتههای پایانی اکرانش، تعدادی از سالنهایش را از دست داده، پس از 40روز اکران به مرز 250میلیون تومان فروش رسیده است. فیلم خوشساخت محمد بزرگنیا باوجود ارزشهای سینماییاش در اکران مهجور واقع شد و نتوانست انتظاراتی که از آن میرفت را برآورده سازد.
فیلم «دلقکها» نیز پس از 17روز اکران همچنان فروش ضعیفی دارد. این فیلم تاکنون 25میلیون تومان فروخته است. اما کمفروشترین فیلم روی پرده، «آسمان هفتم» است. این فیلم که در 4 سالن به نمایش درآمده در 4روز اکران تنها یک میلیون تومان فروخته است. «بدرود بغداد» و «گلوگاه شیطان» نیز آثاری هستند که در قالب طرح اکران فیلمهای مخاطب خاص به نمایش عمومی درآمدهاند.
بدرود بغداد فیلمی با ساختار متفاوت است که اکرانش در گروه مخاطب خاص مناسب به نظر میرسد ولی گلوگاه شیطان یک فیلم کلاسیک جنگی است که نمونهاش در این سالها کمتر ساخته میشود؛ فیلمی کاملا قصهگو با لحن آثار حماسی دفاع مقدس در دهههای60 و اوایل دهه70 ساخته شده و چون امکان اکران در سینماهای سرگروه را نیافته، سر از گروه مخاطب خاص درآورده است. به گفته محمددرمنش مجری طرح گروه مخاطب خاص، فروش بدرود بغداد و گلوگاه شیطان 2هفته دیگر اعلام خواهد شد. ضمن اینکه قرار است فیلم «گلچهره» نیز از چهارشنبه 23آذر در این گروه به نمایش عمومی درآید. گلچهره توسط وحید موسائیان کارگردانی شده و در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش درآمده است. با آغاز ماه محرم احتمالا در روزهای آتی شاهد افت فروش فیلمها میشویم ضمن اینکه به زودی فیلم «خاک و آتش» به کارگردانی مهدی صباغزاده به اکران عمومی درمیآید. در روزهای کمنوسان گیشه سینماها، بعید به نظر میرسد تا پایان فصل پاییز اتفاق غیرمنتظرهای در حوزه اکران رخ دهد.